English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
state's evidence U گواه جنایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
state's evidence U گواه دادگاه جنایی
Other Matches
criminal investigation U شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
criminous U جنایی
criminals U جنایی
criminal U جنایی
criminal court U دادگاه جنایی
criminal conviction U محکومیت جنایی
criminals U جنایی کیفری
assize U محکمهء جنایی
criminal low U حقوق جنایی
criminal U جنایی کیفری
assize court U دادگاه جنایی
witnessing U گواه
witness U گواه
witnesses U گواه
witnessed U گواه
proofs U گواه
voucher U گواه
proof U گواه
evidence U گواه
warranter U گواه
testifier U گواه
vouchers U گواه
assize court U محاکم سیار جنایی
criminal court division U بخش دادگاه جنایی
criminal U جانی جنایتکار جنایی
criminals U جانی جنایتکار جنایی
eyewitness U گواه عینی
witnessing U گواه اوردن
eye witness U گواه عینی
eye witness U گواه عینی
eye-witness U گواه عینی
give evidence of U گواه اوردن
control group U گروه گواه
call to witness U گواه گرفتن
give evidence of U گواه دان
voucher U ضامن گواه
witnesses U گواه اوردن
vouchers U ضامن گواه
witnessed U گواه اوردن
witness U گواه اوردن
assize town U شهر مقر دادگاه جنایی
contempt of court U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
stand U جایگاه گواه در دادگاه
witness heaven! U خدا گواه است
witness U دیدن گواه بودن بر
witnessing U دیدن گواه بودن بر
witnesses U دیدن گواه بودن بر
attestor U گواهی دهنده گواه
witnessed U دیدن گواه بودن بر
trial lawyer U وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
ear witness U گواه بگوش شنیده شاهدسمعی
witnesses U گواه شاهد شهادت دادن
eye-witnesses U شاهد عینی گواه خوددیده
eyewitness U شاهد عینی گواه خوددیده
eyewitnesses U شاهد عینی گواه خوددیده
witness U گواه شاهد شهادت دادن
witnessing U گواه شاهد شهادت دادن
witness box U جایگاه شهود گواه جای
witnessed U گواه شاهد شهادت دادن
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
nuncupation U افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
indicting U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com